بچه که بودیم
وقتی بستنی مان را گاز می زدند
قیامت به پا می کردیم !
چه بیهوده بزرگ شدیم ...
روحمان را گاز می زنند
......می خندیم ...
Nazi
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 09:06 ق.ظ
همیشه اشک اونایی که به فکرمون هستن رو در میاریم.. و همیشه واسه کسایی که به فکرمون نیستن اشک می ریزیم.. همیشه به کسایی که اصلا به یادمون نیستن فکر می کنیم.. و همیشه کسایی که اصلا فکرشم نمی کنیم به یادمونن
Nazi
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 ساعت 08:28 ق.ظ
چرا وقتی دلمون میگیره به فکر یه آدم جدید نمیافتیم که دوسش داشته باشیم میریم میگردیم تو گذشته هامون یکی رو پیدا میکنیم که یه بار امتحان خودشو بد پس داده ولی بازم همه بدیاشو یادمون میره؟!!
Nazi
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 ساعت 05:32 ق.ظ
در آغوش تو که میخوابید ...
فرشته اش میخواندی...
حالا که در آغوش دیگریست...
فاحشه ...؟؟
Nazi
شنبه 22 مردادماه سال 1390 ساعت 11:20 ق.ظ
من عاشق بودم به" او" و خائن به" ان" یکی .....او شد دنیای من اونقدر بزرگ که دنیا من بوی" او" گرفت ..من دور شدم اما عاشق "او" ماندم ..."او" امروز حریم عاشقانه ای "من" های زیادی شده .........و گاهی دستی تکان می ده از دور .این قصه تکراری قلب همه "من" های مثل ماست ........
Nazi
شنبه 22 مردادماه سال 1390 ساعت 10:37 ق.ظ