خیانت

متنهای خاص

خیانت

متنهای خاص

بچه که بودیم

بچه که بودیم
وقتی بستنی مان را گاز می زدند
قیامت به پا می کردیم !
چه بیهوده بزرگ شدیم ...
روحمان را گاز می زنند
......می خندیم ...

همیشه

همیشه اشک اونایی که به فکرمون هستن رو در میاریم.. و همیشه واسه کسایی که به فکرمون نیستن اشک می ریزیم.. همیشه به کسایی که اصلا به یادمون نیستن فکر می کنیم.. و همیشه کسایی که اصلا فکرشم نمی کنیم به یادمونن

دلمون میگیره

چرا وقتی دلمون میگیره به فکر یه آدم جدید نمیافتیم که دوسش داشته باشیم میریم میگردیم تو گذشته هامون یکی رو پیدا میکنیم که یه بار امتحان خودشو بد پس داده ولی بازم همه بدیاشو یادمون میره؟!!

اغوش تو

در آغوش تو که میخوابید ...

فرشته اش میخواندی...

حالا که در آغوش دیگریست...

فاحشه ...؟؟

من

من عاشق بودم به" او" و خائن به" ان" یکی .....او شد دنیای من اونقدر بزرگ که دنیا من بوی" او" گرفت ..من دور شدم اما عاشق "او" ماندم ..."او" امروز حریم عاشقانه ای "من" های زیادی شده .........و گاهی دستی تکان می ده از دور .این قصه تکراری قلب همه "من" های مثل ماست ........